English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 132 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gold contacts U اتصالات الکتریکی
gold contacts U که با طلا پوشیده شده اند تا مقاومت الکتریکی را افزایش دهند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
contacts U تماس
contacts U اتصال الکتریکی برخورد
contacts U فراخوانی کاربر یاوسیله در شبکه
contacts U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts U قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
contacts U ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacts U اتصال
contacts U محل اتصال تماس گرفتن
contacts U تماس یافتن تماسی
contacts U برخورد
contacts U کنتاکت
He has influential contacts everywhere. U همه جا دست دارد
holding contacts U کنتاکتهای جریانپای
Cultural ( social ) contacts. U تماسهای قرهنگی ( اجتماعی )
Gold <adv.> <noun> U رنگ طلائی
best gold U تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
gold U Au :symb
gold U چشم گاومیش
gold U طلا
gold U زر
gold U سکه زر
gold U پول
gold U ثروت رنگ زرد طلایی
gold U دایره مرکزی هدف
gold U اندود زرد نخ زری
gold U جامه زری
gold standard U پایه طلا
gold standard U نظام پولی طلا
gold standard U نظام پایه طلا
gold standards U سیستم پشتوانه طلا
gold mining U استخراج طلا
gold standards U حالتی که پشتوانه اسکناس یا پول کشوری طلا باشد
gold thread U گلابتون زر
inlaid with gold U طلا کوب
gold washing U شستن طلائی [نوعی سفیدگری مرسوم در افغانستان که با رنگزدائی فرش های قرمز، آنرا بصورت ترکیبی اتفاقی از رنگ های زرد و نارنجی در می آورد. این نوع زمینه رنگی، مورد علاقه بعضی از خریداران اروپایی می باشد.]
gold standard U واحد طلا
gold solder U لحیم طلا
gold or silver U گلابتون
gold palm U نوعی نشان جنگی
gold market U بازار طلا
gold palm U نشان شرکت در جنگهای ازادی امریکا
gold parity U برابری طلا
gold parting U تصفیه طلا
gold pool U صندوق مشترک طلا
gold refinery U واحد تصفیه طلا
gold reserve U اندوخته طلا
gold refining U تصفیه طلا
ingot gold U شمش طلا
white gold U الیاژی از طلا شبیه به پلاتین که از ترکیب نیکل یا سایرفلزات و طلا بدست می اید
gold dust U گرد طلا
gold dust U خاک طلادار
gold-plated U آبطلا دادهشده - طلااندودشده
gold-rimmed U آنچهلبهوقالبطلاداشتهباشد
heart of gold <idiom> U شخصیت بخشنده داشتن
All that glitters is not gold . <proverb> U هر چیزى که مى درخشد طلا نیست.
All is not gold that glitters. <proverb> U هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
to prospect for gold U جستجوی زردر محلی کردن برای جستجوی زر در جایی پی کردن
to dig gold U زردراوردن
to dig gold U زرکندن
ingot of gold U شمش طلا
inlaid with gold U زرنشان
inlaid with gold U زرکوب
paper gold U طلای کاغذی
paper gold U منظور حق برداشت مخصوص است
red gold U زر
red gold U پول
the name of the unit of gold U دینار
as good as gold <idiom> U مثل یک تکه جواهر
gold leaf U زرورق نازک
gold carats f. U زرهیجده عیار
gold crisis U بحران طلا
gold cloth U زری
gold cloth U زربفت
fool's gold U پیریت
gold bar U شمش طلا
gold beetle U سوسک طلایی
fool's gold U سولفور اهن
gold beating U زرورق سازی
gold beating U زرکوبی
gold beater U زرورق ساز
dutch gold U زرورق بدل
gold fish U ماهی طلایی
gold tisane U زر بافت
gold tisane U زربفت
gold washer U خاکشو
gold washer U کسیکه خاک زرداررابرای زرجویی میشوید لاوک خاکشویی
gold amalgam U جیوه امیخته بازر
gold medals U مدال طلا
gold digger U جوینده طلا
gold leaf U ورقه طلای نازک
gold fish U ماهی قرمز
gold medal U مدال طلا
gold foil U زرورق کلفت
gold flow U انتقال طلا
gold flow U جریان طلا
gold filled U دارای روکش طلا
gold field U ناحیه زرخیز
gold fever U اتش حرص که درجویندگان زرافروخته میشود
gold digger U زنی که با افسونهای زنانه مردان را تیغ میزند
gold embroidery U زردوزی
gold bug U سوسک طلایی
gold fever U حرص زرجویی
gold foil U ورقه زر
The gold market is booming . U بازار طلااینروزها گرم است
the streets are paved with gold <idiom> U از در و دیوار شهر پول می بارد
gold lace [braids] U گلابتون [نخ های تزئینی از طلا یا نقره برای جلوه های ویژه در زمینه قالیچه]
My gold ring is in pawn. U انگشتر طلایم درگرو است
gold worked steel U فولاد اصلاح شده
rolled gold bracelet U دست بند طلایی [غلتیده ]
gold and silver plant U حشیشه القمر
gold import point U طلای خالص به فروشنده میدهد
gold currency system U نظام پولی طلا
gold exchange standard U پایه ارز طلا
gold export point U قیمت کالای خارجی با ارزخریداری شده خودداری میکند
gold leaf electroscope U الکتروسکپ با برگههای طلا
gold import point U نقطه ورود طلا
gold import point U حالتی است که کشور خریداری کننده کالابه جای ارز یا پول
gold oak leaf U برگ خرما
gold bullion standard U پایه طلای غیر مسکوک
international gold standard U پایه طلای بین المللی
gold bullion standard U پایه شمش طلا
silver inwrought with gold U سیمینهای که زردر ان کارکرده باشند
gold backing system U نظام پایه طلا
gold backing system U نظام پشتوانه طلا
to alloy gold with copper U بارزدن
to alloy gold with copper U امیختن
to alloy gold with copper U عیارزدن
the morning hour has gold in its mouth <proverb> U سحرخیز باش تا کامروا باشی
full bodied gold coin U سکه طلای تمام عیار
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed. U هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com